ای که مهجوری عشاق روا میداری …

عاشقان را ز بر خویش جدا میداری ………

ای مگس حضرت سیمرغ ( در بعضی دیوان : عرصهء سیمرغ ) نه جولانگه تست …

عرض خود می بری و زحمت ما می داری ……..

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم …

از که می نالی و فریاد چرا می داری ………

حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند …

سعی نابرده چه امید عطا می داری

2 دیدگاه برای “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *