ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی … تا راهرو نباشی کی راهبر شوی …….. در مکتب حقایق پیش ادیب عشق … هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی …….. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی … تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی …….. از پای تا سرت همه نور خدا شود … در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی ………. گر در سرت هوای وصال است حافظا … باید که خاک درگه اهل هنر شوی

2 دیدگاه برای “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *