امید هست که منشور عشقبازی من … از آن کمانچهء ابرو رسد به طغرائی …….. سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت … در آرزوی سروچشم مجلس آرائی …….. فراغ و وصل چه باشد رضای دوست طلب … که حیف باشد از او غیر او تمنائی ( حافظ )

یک دیدگاه برای “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *