منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن …
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن …
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم …
که در طریقت ما کافریست رنجیدن …
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات …
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح | ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن …
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن …
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم …
که در طریقت ما کافریست رنجیدن …
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات …
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن